دل دیدنی های شهر
سرب و سراب(۱۷۳)
من خوشبختی را دیدم که به سراغ کسانی می رفت که فرصت اندیشیدن به بدبختی را نداشتند.
من دریادلانی را دیدم که هر سنگی را بداندیشان به سوی آنان پرتاب می کردند، آنان به جاي متلاطم شدن سنگ را در ژرفاي سينه گسترده خود غرق مي كردند.
من انسان هاي شجاع را ديدم كه خوشبختي و بدبختي را چون دست هاي راست و چپ هر دو را به كار مي گرفتند.
من زندگي را چون نگارگري بدون پاك كن ديدم ، بنابراين كوشيدم به گونه اي نقش بيافرينم كه نياز به پاك كردن نداشته باشد.
من لازمه خوشبختي را حذف افكار كهنه ديدم نه جذب چيزهاي تازه.
ادامه دارد...
شفیعی مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.